رد شدن به محتوای اصلی

میزان نقض حقوق بشر درشهرهای کوچک ایران مضاعف است




میزان نقض حقوق بشر درشهرهای کوچک ایران مضاعف است




کاوه شیخ محمدی

Image result for ‫نقض حقوق بشر‬‎

این مطلب کوتاه را در خرداد سال 1393 نوشتم که بعلت ناپدید شدن وبلاگ قبلی ام، دوباره لازم دیدم انرا در وبلاگ جدیدم منتشر کنم.

باتوجه به تجربیات شخصی خودم،  ناظران حقوق بشر در مورد ایران ، تنها  از مواردی آگاهی دارند که در شهرهای بزرگ اتفاق می افتد. این در صورتی است  که با احتساب جمعیت شهرستانهای کوچکتر، به رقم قابل ملاحظه ای دست می یابیم که با استناد به آن می توان اظهار داشت ابعاد وسیعی از نقض حقوق بشر به دور از دیدگان ناظران مرکزنشین و رسانه های خارجی اتفاق می افتد که برای سالیان طولانی هیچ گونه بازتابی نداشته و اکثرا نام محکومان "مشهور" و یا  محکومانی که نام انها "رسانه ای"  شده است و در دادگاههای تهران محکوم شده اند انعکاس می یابد.

در حالیکه اگر با نگاه ویژه مسله را بررسی کنیم در بعضی از زندانهای غیر مرکزی ایران، نسبت آمار کسانیکه به جرم آزادی بیان، روزنامه نگاری، دگر اندیشی و سیاسی تحمل حبس می نمایند حداقل 10% آمار زندانها را تشکیل می دهند و اگر این آمار را با زندانیان مشابه در زندانهای تهران مقایسه کنیم به لحاظ نسبتهای آماری در شهرهای بی نام و نشان ایران محکومان این جرایم  کثرت بیشتری دارند که بصورت خاموش و دور از چشم همگان با مشکلات روحی و روانی زندان و بدون برخورداری از مزایای قانونی با درد و محنت، عمرشان را سپری می کنند‍‍‍ ‍‍‍‍‍‍‍.

حال سخن اینجانب که برای اولین بار در این مورد باب گفتمان را گشوده ام اینست که " ظلم و تعدی به حقوق انسانی در شهرهای کوچک ایران مضاعف است " و از طرفی دادستانها و قضات بدون واهمه از اینکه در صورت هرگونه قضاوت ناعادلانه ، احکام سنگین و نام و پرونده این زندانیان رسانه ای نمی شود.

قوه قضاییه احکام سنگین را طبق نظر آیت الله های ذینفع  نظام  و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی  صادر می کنند که بعد از اجرای حکم فرد محکوم و خانواده او را دچار رنج ومحنت و ترس و ارعاب شدید از عواقب ناشی از صدور حکم های سنگین تر می کنند و از طرفی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه کنونی ایران نیز مزید بر علت می شود.

با این تواصیف از کلیه نخبگان علم آمار، افراد کارشناس در زمینه حقوق بشر و آسیب های اجتماعی که متعهدانه برای احقاق حقوق انسانی در سطح ایران و جهان فعالیت می کنند تقاضا دارم این موضوع را دست مایه مطالعات خود قرار داده و منعکس نمایند تا شاید موجبات پیشگیری از ظلم مضاعف و ترمیم آسیب های این دسته از مردم ایران گردد که قربانی احکام سلیقه ای نظام اسلامی شده اند و دولت جمهوری اسلامی را وادار به ترک یا تعدیل رفتار سازمانهای امنیتی و دستگاه قضایی خود کند.

در پایان یادآوری میکنم که هم اکنون در ابتدای قرن بیست و یکم  دیگر خبری از اردوگاههای کار اجباری استالین نیست اما دولت جمهوری اسلامی ایران همین رفتار ناشایست را بصورت پراکنده و کاملا بی نام ونشان  در جایجای کشور ایران علیه منتقدان نظام جمهوری اسلامی و در قالب مجازات زندان اجرا می کند.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو