رد شدن به محتوای اصلی

برای شرکت در یک کنفرانس علمی از سوئد به ایران دعوت شد و سر از زندان در آورد با حکم اعدام


تصویر احمدرضا جلالی پیش از بازداشت و پس از زندانی شدن در اوین
انتقال احمدرضا جلالی، دوتابعیتی محکوم به اعدام، به مکانی نامعلوم

احمدرضا جلالی، پزشک و پژوهشگر ایرانی – سوئدی که بیش از سه سال است در زندان است و به اتهام «محاربه از طریق جاسوسی» با حکم اعدام روبه‌روست، از رو دوشنبه، ۷ مرداد، به مکان نامعلومی منتقل شده است.
آقای جلالی در اردیبهشت سال ۱۳۹۵، هنگامی که برای شرکت در یک کنفرانس علمی از محل زندگی خود در سوئد به ایران سفر کرده بود، به اتهام «جاسوسی» بازداشت و در دادگاه انقلاب اسلامی به اعدام محکوم شد.
ویدا مهران‌نیا، همسر احمدرضا جلالی که در سوئد زندگی‌ می‌کند،ضمن اعلام خبر این جابه‌جایی «غیرمنتظره»، از تماس آقای جلالی در روز سه‌شنبه، ۸ مرداد، با خانواده‌اش خبر داد و گفت خود او نیز نمی‌دانسته وی را به کجا منتقل کرده‌اند.
احمدرضا جلالی در تماس تلفنی کوتاه خود همچنین اضافه کرده است که او را در یک سلول انفرادی مستقر کرده‌اند که به دوربین مداربسته نیز مجهز است.
حکم اعدام آقای جلالی که در دیوان عالی کشور نیز تأیید شده، با اعتراض گسترده سازمان‌ها و کار‌شناسان حقوق بشری سازمان ملل روبه‌رو شده است.
خانم مهران‌نیا با بیان این‌که وکیل همسرش همچنان پیگیر اعاده دادرسی برای اوست، از هویت مرجع صدور دستور انتقال احمدرضا جلالی به مکان نامعلوم اظهار بی‌اطلاعی کرد و گفت «این انتقال، هم برای ما و هم برای خود آقای جلالی، غیرمنتظره بوده است.»
این در حالی است که، به‌گفته ویدا مهران‌نیا، برخی مقام‌های قضایی به خانواده‌اش گفته بودند که پرونده را بازبینی و بررسی می‌کنند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو