رد شدن به محتوای اصلی

اطلاعات ایلام یک شاعر کُرد را تهدید به مرگ کرد


یک شاعر کُرد اهل شهرستان ملکشاهی از سوی اداره اطلاعات ایلام تهدید به مرگ شد.
براساس گزارش رسیده به آژانس خبررسانی کُردپا، اداره اطلاعات ایلام یک شاعر کُرد به نام "حسین باقری" متخلص به "ژاکان باران" ٣٦ ساله اهل شهرستان ملکشاهی را تهدید به مرگ نمود.

در نامه تهدیدآمیز ارسال شده به این شاعر کُرد از سوی "سربازان گمنام" آمده است: "اگر تذکرهای ما به شما و خانواده‌ات مفید واقع نشود و از اصلاح شما ناامید بشویم مجبور خواهیم شد طور دیگری برخورد کنیم که بدون شک برای شما گران تمام خواهد شد کمی به فکر مادر بیمارتان باشید فکر کنید بعد از سربنیست شدن شما چه حالی خواهد شد."

در این نامه تهدیدآمیز، "سربازان گمنام" تاکید کرده‌اند: "شاید سال‌ها بعد جنازه‌ای پیدا شد بدون قلمی برای نوشتن شعرهای ضدانقلابی بدون کلاه قرمز رنگ و بدون سوار بر پرادو استیل تنها چند مشت استخوان، آن روز دیگر کسی شما را بیاد ندارد و خانواده شما تنها ممکن است بخاطر پلاتین‌های کمر و پایتان تشخیص دهند که این استخوان‌ها متعلق به فرزندشان است."

یک منبع آگاه در این رابطه به آژانس کُردپا اعلام کرد: "تهدید این شاعر کُرد در حالی است که پرونده وی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و نوشتن شعار سیاسی در دادستانی ملکشاهی درحال بررسی می‌باشد."

پیشتر نیز و در بیست و پنجم آذرماه سال جاری، نیروهای لباس شخصی وابسته به اداره اطلاعات ایلام به منزل شخصی این شاعر کُرد یورش برده و پس از تفتیش منزل، اقدام به بازداشت وی کرده بودند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو