رد شدن به محتوای اصلی
یک کولبر اهل نوسود در استان کرمانشاه با شلیک مستقیم نیروهای مرزبانی ایران بە قتل رسیدە و جسدش در  حالی کشف شد کە در کوهستان رها شدە بود.


برپایە گزارش سازمان های حقوق بشری ، عصر روز چهارشنبە ( ١١ مهر ٩٧ / ٣ اکتبر ٢٠١٨)، نیروهای مسلح ایران یک کولبر کورد را در کوهستان (سونی) شهرستان نوسود هدف قرار دادە و جسدش را رها کردەاند.
 این کاسبکار  ( عظیم احمدی) ٤٢ سالە و ساکن روستای (تشار) می باشد.
قتل این کولبر نقض فاحش قوانین و مقررات مرزی است که توسط مرزبانان این بر خلاف حتی قوانین داخلی انتظامی جمهوری اسلامی صورت می گیرد. در قوانین انتظامی ایران یک نفر که رد مرز کرده باشد باید توسط نیروهای مرزی که مسلح هستند و مرز را کنترل می کنند  دستگیر شود نه به آن شهروند شلیک شود و در صورت شلیک طبق قوانین ضد حقوق بشری ایران باید از کمر به پایین مورد هدف قرار گیرد نه آنکه بدون مسئولیت در مقابل حفظ جان یک انسان و شهروند، از کمر به بالا به قربانی شلیک شود.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران جریمه رد مرز "نقدی" و در حدود 600.000 تومان است نه آنکه جان یک انسان را از او بگیرند، ولی نیروهای امنیتی خصوصا در استانهای مرزی آذربایجان غربی،کردستان،کرمانشاه،ایلام و سیستان و بلوچستان خود را ملزم نه به اجرای قوانین داخلی خود می دانند و نه به منشور جهانی حقوق بشر احترام می گذارند که دولت ایران آنرا امضا کرده و از آن میثاق خروج نکرده است. 

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو