تضعیف زندانیان سیاسی و حقوق بشری منتقد نظام در طول سالهای زندان و بعد
از آن
کاوه شیخ محمدی
سخن را با یکی از تاکتیک های معمول دادستانهای نظام قضایی
جمهوری اسلامی ایران در قراردادن متهمان سیاسی، حقوق بشری و امنیتی درمیان مجرمانِ با سابقه
های مکرر شرارت، سرقت، تجاوز به عنف و ... آغاز می کنم.
البته طبق تجربه، این شیوه رفتاری اثرات بسیار مخربی بر روح
و روان زندانیان منتقد نظام می گذارد و با توجه به اینکه زمانی یک زندانی سیاسی را
به زندان می برند اکیدا به وی تذکر می دهند از ذکر عنوان جرم خود خودداری کند و
جرمی ساختگی را برای وی انتخاب می کنند همچنین در هنگام ورود به زندان نیز فورا
ریاست و حفاطت زندان نیز تذکرات لازم را در مورد خود داری از ذکر عنوان جرم به
زندانی سیاسی می دهند و وی را از وجود عواقب سخت تر در این مورد می ترسانند.
بعد از آن زندانی سیاسی که بتازگی از چاله اداره اطلاعات
بیرون آمده به چاه زندان می افتد و طبق برنامه ریزی او را به بند مخصوص ارازل و
اوباش تحویل می دهند.
درد سر و پریشانی
از اینجا برای زندانی مذکور آغاز می شود و با این کار که اغلب از طرف دادستان و
اداره اطلاعات توصیه می شود، زندانی سیاسی از لحاظ روحی و روانی در حالت تضعیف
قرار گرفته با توهین ها و تحقیرهای باور نکردنی مواجه می گردد که نتیجه آن احساس
بی پناهی، ترس از آلوده شدن به بیماریهای واگیردار و تحقیر شخصیت است که وی نیز
مجبور است در دفاع از خود رفتارهایی نشان دهد که هیچ وقت به آن فکر نمی کرد .
او که زمانی
میخواست جامعه را بهتر از آنچه که هست ببیند، مات و مبهوت در حال پیمایش سیر
قهقرایی شخصی خود است که اغلب سعی در حفظ خود در وضعیت موجود را دارد، این تازه
شروع داستان است چون ماهها و سالها باید در چنین فضایی باقی بماند و این تداوم
زمانی باعث سرخوردگی و بیزاری از خود می شود و در قالب بیماریهای حساسیتی و
آلرژیک، گوارشی،تضعیف بنیه بدن و ... که از همه ناگوارتر بروز بیماریهای اعصاب و
روان خود را نشان می دهد، در چنین محیطی است زندانی آرام آرام از پای در می آید و
این متاسفانه همان خواست سیستم اطلاعاتی و امنیتی حکومت ایران است.
حال اگر
زندانی سیاسی و امنیتی را در یک بند جداگانه
به حبس می کشیدند بسیار بهتر بود چون آنزمان کمتر شاهد درگیریها و رفتارهای
ناشایست علیه آنها می بودیم، بیماریها کمتر بودند و زندانی را با سرخوردگی شخصیتی
روبرو نمی ساختند چه بسا با تجربه بهتری روبرو می شدند و درس مقاومت را برای
دیگران بیشتر ذمذمه می کردند.
هر چند در زندانهایی که بند زندانیان سیاسی جدا می باشد به
کرات و بصورت معمول مجرمان شرور و اصلاح ناپذیز را بصورت تکی یا گروهی وارد بند
سیاسی می کنند تا تعمدا با ایجاد درگیری و رفتار ناشایست، باعث تخریب روح و روان آنها گردند.
لازم به ذکر است با این شیوه تخریب، زندانی سیاسی و امنیتی، تحقیر آنها، امراض جسمی و روحی به مرور زمان و در طی سالهای حبس غالبا به صورت
ناخودآگاه دروجود آنها رسوخ می کند.
حکومت اسلامی ایران غرض در از بین بردن وجه انسانی آنها دارد که آنها را به دستِ جو حاکم بر داخل زندانها می سپارد، تا انگیزه مبارزین علیه نظام
اسلامی را از بین ببرد و درس عبرتی قرار دهد برای مخالفان خود، چه بسا این روش به
نظر اینجانب مانند اعدامهای اوایل انقلاب اسلامی برای نظام مفید است.
جمهوری اسلامی
ایران بلایی بر سر زندانیان سیاسی و امنیتی می آورد که بعد از زندان دیگر نتواند
پا بگیرند به زندگی عادی خود ادامه دهند و یا مقاومت کنند. بغیر از مرگ تدریجی آرمانها در طول مدت زندان، راههای
قانونی دیگری نیز مانند مواد 38 تا 49 قانون مجازاتهای اسلامی برای سلطه دیکتاتور
مأبانه نظام خود دارند.
.
نظرات
ارسال یک نظر