رد شدن به محتوای اصلی

زندانی محکوم به اعدام، چهاردهمین روز اعتصاب غذای خود را در تبریز سپری می کند


عکس از رادیو فردا

ولی الله تقی زاده، زندانی اهل اردبیل که حدود ۱۲ سال است در زندان مرکزی تبریز تحت حکم اعدام به سر می‌برد از دو هفته پیش اقدام به اعتصاب غذا کرده است. او که در سایه نبود اسناد کافی صرفا بر اساس “علم قاضی” به اعدام محکوم شده است به وضعیت حقوقی و بلاتکلیفی خود معترض است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ولی الله تقی زاده، زندانی محکوم به اعدام که حدود ۱۲ سال از نگهداری او در زندان مرکزی تبریز می‌گذرد، در اعتراض به روند طولانی بررسی پرونده و بلاتکلیفی خود در زندان از در چهاردهمین روز اعتصاب غذای خود به سر می‌برد.
یکی از نزدیکان آقای تقی زاده در گفت‌وگو با گزارشگر هرانا گفت: “آقای تقی زاده، چندین بار طی نامه‌ای به روند طولانی بررسی پرونده‌ی خود اعتراض کرده و علیرغم پیگیری‌های وکیل و خانواده همچنان به‌صورت بلاتکلیف در زندان مانده است.”

این منبع نزدیک به آقای تقی زاده، دراین‌باره ادامه داد: “وی حدود ۴۰ روز پیش نیز دست به اعتصاب زده بود که پس از ۲۳ روز با وعده‌ی قاضی ناظر زندان و معاون زندان مبنی بر اینکه مشکلتان را حل خواهیم کرد اعتصاب خود را شکسته است، با این‌حال پس از آن همچنان به او جواب قانع‌کننده‌ای نداده‌اند و در بلاتکلیفی به سر می‌برد.”

منبع نزدیک به این زندانی محکوم به اعدام که به اتهام قتل در زندان به سر می‌برد گفته است: “آقای تقی زاده، منکر بزه انتصابی خود شده و گفته بود یازده سال پیش در اداره‌ی آگاهی زیر شکنجه اعتراف کرده و علیرغم اینکه شاکی پرونده نیز می‌داند او گناهی مرتکب نشده و حاضر به اجرای حکم نشده، قاضی تنها با علم خود حکم اعدام را صادر کرده است.”
وی در مورد واکنش مسئولین زندان به ازسرگیری و ادامه‌ی اعتصاب غذای آقای تقی زاده نیز گفت: در این مدت تنها یک بار بازرسی زندان وی را فراخوانده و از او در مورد دلیل اعتصابش سوالاتی مطرح کرده‌اند، آقای تقی زاده نیز به آنها اعلام کرده که در اعتراض به روند طولانی بررسی پرونده و بلاتکلیفی خود در زندان دست به اعتصاب غذا زده است و پس از آن تاکنون به وضعیت وی رسیدگی نشده است.”
ولی الله تقی زاده، ۴۱ ساله، هم‌اکنون در بند ۹ زندان مرکزی تبریز نگهداری می‌شود. و از تاریخ ۲۵ بهمن‌ماه سال جاری دست به اعتصاب غذا زده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو