رد شدن به محتوای اصلی

قاتل دو روحانی اهل سنت چابهاری سابقا از وزارت اطلاعات سلاح دریافت کرده بود

فردی که به تازگی دو روحانی اهل سنت چابهاری را ترور کرده، بر اساس اسناد دادگاه دارای پرونده شرارت و قتل در گذشته بوده و بر اساس همین اسناد مشخص است وزارت اطلاعات در گذشته سلاح و مهمات در اختیار او گذاشته بود.
به گزارش خبرگزاری هرانا، کمپین فعالین بلوچ به اسنادی دست پیدا کرده که نشان میدهند قاتل مولوی عبدالوهاب میران زهی و مولوی محمد صالح میران زهی توسط وزارت اطلاعات سابقا مسلح شده بود.
این اسناد نشان میدهند که “یحیی کاروانی” که در تاریخ ۲۸ بهمن در روز روشن، وسط شهر چابهار و جلو درب دفتر امام جمعه موقت چابهار اقدام به ترور دو روحانی اهل سنت کرده بود، پیشتر و در جریان یک قتل دیگر تعداد ۶ قبضه اسلحه کلاش ،۶ عدد نارنجک، ۲۴ خشاب و ۱۴۱۴ عدد فشنگ جنگی از منزل مسکونیش کشف و ضبط شده بود که توسط “وزارت اطلاعات” برای انجام عملیات به وی سپرده شده بود.
این اسناد همچنین نشان میدهند که پرونده این شخص علیرغم قتل عمد، با دخالت جریاناتی نا معلوم به سرعت مورد رسیدگی قرار گرفته و مختومه شده و در نهایت فرد آزاد شده است.
این در حالی است که دادستان چابهار در رد گزارش منتشر شده توسط کمپین فعالین بلوچ، اعلام کرد که قاتل هیچ ارتباطی با هیچ ارگانی در جمهوری اسلامی نداشته است.
این اسناد نشان میدهند که نامبرده چندین موضوع قتل، مردم آزاری در پرونده خود داشته اما علیرغم آن بدون هیج مشکلی در شهر تردد میکرده است.
همچنین هیچ یک از شکایت ها در مورد این فرد به فرجام درست قضایی نرسیده و فرد از نوعی مصونیت امنیتی بهره می برده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

قطعه شعری از شیرکو بیکس

در اين گزيده، شيركو پديده هاي طبيعي را طوري وصف مي كند كه  از تاريخ و بي عدالتي جوامع انساني به ارث برده است. ديروز در پي كشته شدن يك كولبر در ازاي نان در سرزمين مادراش اين شعر شيركو را به يادم مي آورد. برای کسانیکه حتی در سرزمین خودشان غریب هستند. از زمانی که کوچ هست،کوچ می کنم از زمانی که آتش هست، می سوزم از زمانی که آب هست،غرق می شوم از زمانی که تیغ هست، قربانی ام از زمانی  که  خاک  هست،  بی خاکم از زمانی  که  کوه  هست، سقوط می کنم از زمانی  که  دار  هست،  حلق آویزم من  قبل  از  موسی  آواره  بودم پیش از مسیح  مصلوب  شده بودم پیش  از دختران قریش زنده به گور شدم پیش  از  حسین  سرم  را  بریدند

زندانهای ایران هرگز برای زندانیان سیاسی امن نبوده است

به قلم  پانته‌آ بهرامی، انتشار در ایندیپندنت فارسی قتل علیرضا شیر محمدعلی در زندان فشافویه ( درجنوب تهران، خرداد امسال) در حالی انجام گرفت که توجه رسانه‌های ایران و جهان  بر روی موضوع تنش در خلیج فارس و تحریم های ایران قرار داشت و لذا این موضوع پوشش لازم رسانه ای را نگرفت. دقت در این قتل و نوع  خشونتی که در آن به کار برده شده، یعنی وارد کردن ۳۰ ضربه چاقو به قلب و بدن یاد آور قتل پروانه و داریوش فروهر، شاپور بختیار،  فریدون فرخزاد است. همه این افراد با سلاح سرد به عبارت دیگر با چاقو و ضربات بسیار متعدد، کشته شدند. صرف‌نظر از تفاوت این افراد، حلقه‌ای مشترک آنها را به هم وصل می‌کند و آن مخالفت با نهاد قدرت در ایران است، گفتمانی که آزادی های سیاسی را محدود می‌کند، در زندگی اجتماعی و نوع پوشش دخالت می‌کند و بالاخره به نوع اندیشه آنان نیز تعرض می‌کند. نکته دیگر تداوم این قتل ها در سه نسل مختلف است، در سال ۱۳۷۰ هنگامی که قتل شاپور بختیار در فرانسه رخ داد او ۷۶ ساله بود، فرخزاد به هنگام قتل در آلمان ۵۶ ساله و علیرضا شیر محمد علی تنها ۲۱ سال داشت. بنابراین صدای مخالفت با گفتمان ق

چرا اطلاعات پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج را بە قتل رساند؟

آواتودی برپایە گزارشهای رسیدە بە آواتودی دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج و مریوان روز٢١ ژوئیە برابربا ٣١ تیر ماه ٩٧ در سنندج توسط ماموران ویژە اطلاعات و با تزریق سرنگ هوا در بیمارستان بە قتل رسید . دکتر فاروق اقلیمی پزشک اصلی پزشکی قانونی سنندج از سە ماه پیش از بە قتل رسیدن فراری بود و سعی میکرد از طریق بستگانش در خارج از کشور از ایران خارج شود. دکتر اقلیمی در ٢١ ژوئیە  برای برداشتن مدارک شخصی بە منزل خود در منطقە شالمان سنندج رفت. ولی از آنجا کە خانەاش تحت نظر اطلاعات قرار داشتە دقایقی پس از ورود توسط ٧ مامور لباس شخصی اطلاعات کە یکی از آنھا ماسک پزشکی بر صورت داشت زیرا از ماموران محلی اطلاعات بود، خانەاش محاصرە شد. بصیرە ھمسر دکتر اقلیمی ابتدا از باز کردن درب منزل خودداری کرد. ولی ماموران درب خانە را شکستند و با زور وارد شدند. سپس یکی از ماموران اطلاعاتی دکتر اقلیمی را کە  قصد نداشت تسلیم شود، از طبقە چهارم بە پایین پرتاب کرد، با اینحال دکتر اقلیمی هنوز زندە بود و تحت الحفظ بە بیمارستان سنندج منتقل شد . دکتر اقلیمی خود نسخەاش را نوشت و در ملاقات کو